پاییز

از خونه اولمون، اومده بودیم خونه دوممون.   بابام هنوز کارگر بود ولی هنوز به سختی پول جمع میکرد که کتاب و روزنامه برای ما و خودش بخره.   و حسش خیلی خوب بود که ما همیشه روزنامه میخوندیم و کتاب.   زندگی , ...ادامه مطلب

این روزها خیلی سرم شلوغه، برای همین یه وقتایی سه خط مینویسم، میرم پی کارم، بعد برمیگردم بقیه همین پست رو کامل میکنم. چلاق نشدم قول میدم.   فیلم little women spies in disguise jumanji رو دیدم. والا زنا, ...ادامه مطلب

هر شب وقتی هم خونه ایم خسته از کار برمیگشت فرنی و شامی که براش (ّرای خودمون) پخته بودم رو میخورد   برام چایی درست میکرد   گاهی من براش درست میکردم اون بیشتر پیتزا و استیک درست میکرد   و هر شب برای من , ...ادامه مطلب

شبها،   خیلی میرم توی خیابونا که خونه هاشون این شکلین تقریبا، راه میرم،   کنار پارک های کوچولو، پارک های محلی، توی شب، اسمون رو نگاه میکنم،   یه فانتزی دارم،   میخوام بهش برسم،   قراره از اسمون اونجا , ...ادامه مطلب

من از یه جهت داشتن هم خونه ای رو دوست دارم. تا وقتی نخوام ازدواج کنم هم میخوام همچنان هم خونه ای داشته باشم. هر هم خونه ای یه زندگی جدیده، یه دنیای جدیده. هر بازه سنی ویژگی ها و پیچیدگی های خودشو داره, ...ادامه مطلب

امروز از خنده شدید با بابک هوا رفتیم صابخونه ما از عمو ترامپ حدود 5 سال بزرگتره. صابخونه دوستم و عمو عمو ترامپ، تقریبا دو سال اختلاف سن دارن ترامپ داره دنیا رو متحول میکنه به هم ریخته همه چی رو هش, ...ادامه مطلب

کارل توی انیمیشن UP یادتون میاد؟ این ادم رو یادتونه؟ صابخونه من دقیقا این شکلیه! هم چهره ش، اخمش، عینکش، ابروهاش، هم در میزان عنق و بداخلاق بودن هم غرغرو بودن هم در نحوه حرص خوردن و گاها سر به س, ...ادامه مطلب

باباهای هم خونه ایام و ماماناشون، چه هم خونه ایای پسر چه دختر اومده بودن وسایل هم خونه ایامو ببرن کامیون اورده بودن واقعا ازین کامیون های بزرگترین سایز u haul یکیشون خرت و پرتهای هم خونه ایمو دید ب, ...ادامه مطلب

فانتزیای هم خونه ای داشتن من و خیلی چیزای مشابه تموم شدن و الان فانتزیای جدیدی دارم. میخوام خیلی پیشرفت کنم. بچه ها از شما چه پنهون  هر وقت با یه پسر ایرانی صحبت میکنم یا فکر میکنم بهشون به دو چیز, ...ادامه مطلب

جمعه بعد از ظهر بعد از قرارم با استادم و چک کردن داده و راحتی خیال از بابت اکی بودن همه چی دور و بر ساعت شش رفتم mall چون با هم خونه ایم قرار داشتم و قرار بود بریم و بستنی بخریم و حرف بزنیم و من یه شلوار بخرم برای سمینارم. خلاصه مطابق معمول اون حدود ده برابر من خرید کرد  و برگشتیم خونه. کلی حال داد حرف زدیم بستنی خوردیم خواستیم بریم سینما ولی سانسهاش مال , ...ادامه مطلب

بعد از سمینارم میخوام بشینم حسابی فکر کنم. درباره زندگی درباره خودم درباره آینده م نه که فکر کنین میخوام مثلا تحولات بنیادی رخ بده نه. میخوام دقیق تر بشم. میخوام یه ذره ازین نرمال بودنی (عادی بودن) که دنبالش بودم فراتر برم. هدفهای بزرگترم رو مجددا بچینم. یه جورایی دیگه هشتاد درصد پروسه graduate studies م تموم میشه آخر این هفته. چون هم فرست یر ریپورتم تموم, ...ادامه مطلب

این غکسا رو ببینین: این دقیقا موقعیت اتاق من توی این خونه هست،  خونه ما یه بیسمنت داره که دو نفر توش زندگی میکنن و یه طبقه ماست که سه نفر توش زندگی میکنیم. اتاق من دقیقاااا اینجای خونه هست. این دقیقا اتاق منه فقط اتاق من یه پنجره داره. میزمم دقیقا همونجاست :))) گفتما یه جایی فانتزی زدم چرا پس جرویس من نمیاد؟! :)), ...ادامه مطلب

سلام بچه هامرسی به خاطر نظرات قشنگتون میدونین اکثر مسائلی که من و این دختر هم خونه ایم صحبتشو میکنیم درباره امریکا (و اینکه چجوری غارت میکنه دنیا رو) و انگلیس و مردم first nation و تبعیض نژادی و یا وضعیت همین همجنس گراها توی جهان و یا مثلا چجوری کاردستی درست کنم هست. دوستیم دوست و جفتمون از داشتن هم خوشحالیم من چند وقت قبل موقع تماشای بلک میرر اونجا که اون پسر خوشتیپه که توی baby driver هم هست، نقش بازی میکرد داشتم خودمو میکشتم براش و به دختره میگفتم دور دور میبینی چقدررررر خوشتیپه؟  میگفت دوست دارم بگم خوشتیپه ولی متاسفانه چنین سنسوری در بدنم ندارم! من کامبیز حسینی رو میگم نمکه قیافه ش، میگه یعنی چی نمکه؟ میدونین ولی خب پرسونالیتی طرف و اخلاقشو و اینا براشون جلب توجه میکنه جالبه زندگی به تو اون چیزی رو میده که میخوای من همیشه دوست داشتم و دارم که توی زندگیم اینقدر چیزای جدید و تجربیات جدید داشته باشم که درس خوندنم بشه یکی از دست آوردام نه همه ش. و همین داره میشه. زندگی پر از تجربیات تلخ و شیرینه. اصلا تابلو نیستن این آدمها مخصوصا لزبین ها و دوجنسه ها. باهاشون بیرون که برین میفهمین فقط ما ایرانیا تابلوییم چون همش سرمون به کار بقیه هست تاخودمون (و بقیه خاورمیانه ایا) والا! دو روز قبل یکی از تی ای های یه کورس دیگه اومد پیشم گفت مریم! دیروز یکی از بچه های کلاسم داشت میگف, ...ادامه مطلب

بچه ها دارم کوتاه کوتاه مینویسم که اگه کلنگ یه وقت اومد اینا رو خوند قاط نزنه! :))) مرجان فرسادو میشناسین؟! (همین الان نوشتم فرجان مرساد، یعنی بیماری روحی روانی داره مخ من) یه دختر ایرانیه که توی مونتریاله و آواز میخونه و شعر و موسیقی ها رو هم خودش تنظیم میکنه این آهنگو گوش کنین: خونه ما-مرجان فرساد صدای خیلی دلنشینی و ارومی داره اون گیتار کلاسیکی که اون پشت مشتا میزنه پشت بعضی آهنگاش منو یاد خودم میندازه. خیلی دوست داشتم یکی از اجراهاش که توی کافه بوده رو برم: اجرای زنده مرجان فرساد , ...ادامه مطلب

بیشتر این اطلاعاتی که دیشب براتون نوشتم رو از هم خونه ایم گرفتم این دختر دیشب داشت برام پرزنتیشنشو ارائه میداد (تمرینی) و از طرفی هر بار که صحبت میکنیم اطلاعات بهم منتقل میکنه همه اینا ازون میاد :) واسه همین بهتون میگم اگه میاین کانادا یا هر کشوری, ...ادامه مطلب