تنهایی و نژادپرستی و فرزند

ساخت وبلاگ

توی دو هفته اخیر، یه فیلمهایی دیدم به نامهای

Get out

Loveless

On body and soul


همه شون نامزدهای اسکار 2018 هستن.


تقریبا یه جورایی محوریت همه شون بر "تنهایی"، "نژادپرستی"، "سکسیزم" و مسائلی ازین دست هست.


فیلم اول، برو بیرون، ماجرای یه دختر وایت و یه پسر سیاه هست، که قصد ازدواج دارن، دختره از پسره میخواد که باهاش بیاد تا شهر مادریش، که بتونه به خانواده ش نشونش بده و باهاشون آشنا شه.

پسره قبول میکنه

میره

و متوجه میشه صدمین دوست پسر دختره هست و قبلیا همه سیاه بودن،

بعدم میگیرن که بکشنش! 

فیلم ترسناکه. درباره نژادپرستی هست. سیاه ها رو عمدا میکشن. قبلیا یا ناکار شدن یا کشته شدن. تامل برانگیزه. اگه فیلم ترسناک دوست دارین حتما ببینینش. و خیلی زیبا و تامل برانگیز هست.


ن


این فیلم به صورت عجیبی یه چهره ای از وایت ها نشون میده که بعدش دیگه میترسی با این ها روبرو بشی.
همه با چهره های زیبا و نایس میان جلو،
و بعد تیکه و پاره ت میکنن.
گاهی وقتا اینا توی جوامع غرب اتفاق میفته.
یعنی میبینی اینها همه با چهره های نایس و دوست داشتنی میان جلو؛
ولی ته دلشون ازت بدشون میاد.


فیلم بعدی، محصول کشور مجارستان هست،
اسمش هست on body and soul
درباره یه کشتارگاه هست،
که همزمان یه خانم و یه اقا واردش میشن

اقاهه خیلی تریپ لاتی و به دست و پای بقیه پیچ هست،
یه اتفاقی میفته
و همه فکر میکنن کار اونه
ولی کار اون نیست.

دختره خیلی ساکت و اروم و تنهاست

و مطابق معمول بسیاری از دخترای بلاند با کلی از مشکلات درگیره.
اخرای فیلم دست به خودکشی ناتمام میزنه.
همخونه ایای من اینجوری بودن.
خیلی مشکلات دیگه هم داشتن کلا کسانی که کانادا زندگی میکنن البته نه همه شون
مثلا تابستونا که تنها بودم
حتی وقتی اشغالا رو توی سه تا نایلون میذاشتم، باز هم یکی میومد با چاقو پاره شون میکرد.
دقت کنین سه تا نایلون سیاه بزرگ ها. سه تا.

از شماها چه پنهون،
من هر وقت میبینم که یکی از دخترای ایرانی با یه پسر وایت یا کانادایی (تو کالچر کانادا بزرگ شده) میپره یا ازدواج کردن،
یا اروپایی،
یکمی تامل میکنم و از خودم میپرسم این دختر چقدر تنها بوده که به این ادمای تنهاتر از خودش پناه برده.
پسر ایرانی هم با دختر وایت ببینم (که تاحالا ندیدم) خیلی تعجب میکنم چون دخترای وایت به هیچ وجه جور در نمیان با پسرای ایرانی. عین کارد و پنیرن.
انگار دو تا پسر ایرانی با هم وصلت کنن.

اسم حرفای منو بذارین قضاوت یا هرچیزی. اولا شهامت دارم و میتونم نظرم رو بیان کنم و مثل خیلاتون در پستو قایم نشدم. دارم انتقاد میکنم به فرهنگ اینجا. ایران ازین جهات خیلی بهتر و خوبتر هست.
در ثانی
حداقل یه نظر دیگه میشنوین و میتونین نظرات خودتون رو از جهات مختلف بررسی کنین.

فیلم درباره تنهایی، شک، و... صحبت میکنه. از سردتر شدن روابط بشری حرف میزنه. ازینکه تعامل کردن چقدر سخت شده. اینکه برای بشر چقدر تعامل کردن مشکل تر شده. چقدر تنهاتر شده. من این رو کاملا توی کانادا و اروپا حس کردم. 




فیلم سوم،
Loveless

که چهره بسیار توصیف شده دختران وایت از طرف پسران ایرانی رو به تصویر میکشه،
حالا این روسیه هست وای به حال سوئد و نروژ و دانمارک و المان و هلند و...


درباره یه زن و شوهر هست (و یه دختر خیلییییییییییییی خوشگل و خوش هیکل توش ایفای نقش میکنه)

که دارن از هم جدا میشن، درگیر روابط جدید خودشون هستن، دوست دختر آقاهه هفت ماهه حامله هست؛
اینقدر به پسر ده دوازده ساله شون بی توجهی میکنن که یه روز محو میشه از خونه و از مدرسه و میره و محو میشه و برای همیشه محو میشه.

بچه ناخواسته بوده،
مادرش دوسش نداشته

به خاطر همین بچه با این مرد ازدواج میکنه و الان هم مدتهاست در یه رابطه دیگه هست،

میخواستن بفرستنش مدرسه شبانه روزی که از شرش خلاص شن.

که میره گم و گور میشه و دیگه پیداش نمیشه.

دلم سوخت،

مشابهش رو دیدم. و دلم سوخت.
تصمیم گرفتم بچه نیارم. دنیا رو مناسب آوردن یه کودک نمیبینم.
مسئولیت سنگینی هست.

حتی اگه یه لحظه یه ثانیه از بودنش توی این دنیا پشیمون بشه، در اون صورت من باید برم بمیرم. باید برم محو شم.

ّبهترین هدیه من به بچه م، این خواهد بود که هرگز به این دنیا نیارمش.

هرگز حتی حامله هم نمیشم و نخواهم شد. بچه نباید دلیل پایداری رابطه بشه مثل خانمای ایرانی که برای نگه داشتن شوهر و گرم کردن سرشون بچه میارن اخرم شوهر توی 45 سالگی و 50 سالگی ول میکنه و میره.




و 
راستی
دقت کردین که Margot Robbie
و Jamie Pressley کپی همن؟!
من جیمی رو از فیلم 
Poison ivy: the new seduction میشناسم.
وقتی که من کودکی زیر بسیار ده سال بودم.
در کل جفتشون خوشگلن ولی قیافه مارگو رابی کمتر خشن هست.
از همه اینها زیباتر و سکسی تر و نازتر و معصوم تر و شاخ تر، میراندا کر هست! 




راستی،
این آخر هفته م رو قراره اقیانوس گردی کنم!
مال منه! این ویکند قراره جاهایی برم که دوسشون دارم و براشون لحظه شماری کردم!
پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 191 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:32