من من

ساخت وبلاگ

ملت ایران رو خیلی پر اعتماد به نفس یافته م.

دختره

از ایران

با یه لیسانس دانشگاه علمی کاربردی میخواد بیاد

گفت دانشگاه مقصدم فقط مک گیل و یو بی سی و تورنتو است!

به دانشگاه من هم گفت دانشگاه خز!

:|

الان دیگه برای من عادی شده.

ولی من با وجود داشتن تحصیلات عالیه و مقاله و... اعتماد به نفس نداشتم بیام همین تامسون ریورز اینجا که توی یه شهر درب و داغونه درس بخونم.

دختره حتی یه دونه ریسرچ نداره. یه مقاله نداره.

شایدم قبول شن. 

چه میدونم.

یاد گرفتم کلا نظر جهان شمول صادر نکنم.


من خودم رو خوب نمیشناسم.

میدونم که پیر درون ندارم.

اتفاقا ماها به نظرم به مراتب میتونیم ترسناک تر از اونایی باشیم که پیر درون دارم.

مثلا من خودم، به آدما وقت میدم، میدم، فرصت زیاد،

بعد اونوقت بعد اینکه اون فرصت داده شده ته مخم تموم شد، دیگه به اون آدمها اعتماد نمیکنم یا روشون حساب نمیکنم.

ولی قبل ازون خیلی فرصت میدم.

آدمایی که پیر درون دارن اتفاقا فرصت های چند باره ته مخشون میدن.


خیلی وقتا به خودم انتقاداتی دارم.

من نمایشی نیستم. یعنی نمیخوام خودم رو شو کنم و پرزنت و همه ببینن، شاید باورتون نشه ولی توی 6 ماه اخیر حدود هفت هزار نفر از فالوئرای شبکه های اجتماعی رو بلاک کردم چون خوشم نمیاد فالوم کنن. کی هستم مگه. چه سبکی من دارم به جز غرغر. والا.

نمایشی نیستم، ولی حرف برای زدن دارم. وقتی جدی میشم، و ازون قاب لبخند و طنز بیرون میام، دوستام میگن جدی ترین و عمیق ترین حرفای زندگیشون رو میشنون. میگن خیلی ترسناک میشی. انگار قراره یه ساعت بعد دنیا تموم میشه.

کلا دور و بریام، شخصیتم رو آدمی که طنز گونه صحبت میکنه و همه ش لبخند میزنه و شاده و پرانرژیه، ولی به شدت تنهاست و خلا ش رو هیچ کس نتونسته پر کنه، توصیف میکنن.

میگن دلیل حرف زدنهای زیادم با دوستم، تنهایی من نیست، تنهایی اونه و نمیخوام اون آزار ببینه وگرنه مطلقا تنهایی من پر نشده.

حرفشون رو صد در صد قبول یا رد نمیکنم.

ولی شبیه تر ازون آدم به خودم ندیدم هنوز. باهاش خوشحالم.


کسایی که پیر درون فعالی دارن، معمولا حرف زدن باهاشون سخته. توی هر سنی که باشن باید خیلی مراقب باشی چی میگی چون همه چی به اینا برمیخوره،

اینا تقریبا همه چی بهشون برمیخوره.

خودشون ممکنه هر توهینی بکنن، هر گیری بدن،

ولی اون ها بی احترامی نیست.

ولی تو فقط باید مراقب باشی.

کلا ادمای سخت گیری هستن.

و معمولا هم دوستای زیادی ندارن.

شاید اصلا هیچ دوست صمیمی ای ندارن.

معمولا هم پارتنری ندارن. چون فکر میکنن هیچ کس ارزش اینها رو نداره.

من فورا ازینها دوری میکنم.


پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 199 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:32