صبا دختر بهاری مهندس جولیا پندلتون و صبا اپلای کانادا فوق لیسانس

سلام بر همه.

من یه بیست دقیقه وقت دارم بنویسم

بعدش میریم استخر

اون یکی صبا، برات یه اسم گذاشتم به اسم صبا کانادا اپلای فوق لیسانس

همین صبا! درباره اینکه چرا میخوام فوق بگیرم و چرا ترنسفر نکردم به پی اچ دی قبلا چند بار اینجا نوشتم.

پیداشون کنی بخونی بهت دید میده.

درباره اینکه چطوری بیای و چطوری استادو قانع کنی.

باز از همون پستها شروع میشه! ه نوشتم که چرا استاد ترجیح میده که دکترا بگیره.

ببین کار سختی نیست.

تو برای محکم کاری سعی کن معدل بالای هفده داشته باشی تو فوقت، و ضمنا فوقتو بگیر. ول نکن. هم برای توصیه نامه ها هم برای مقاله احتمالی چون برای فاند گرفتن توی فوق لیسانس یه پوئن بسیارررر مثبت هست، هم برای اینکه آشنا تر بشی به ریسرچ هم اینکه دیگه قبول شدی یه سالم خوندی الان چرا ول کنی؟!!

قرار نیست پشت کنکور بمونی که!

موقعی که داری مکاتبه میکنی با استادا، میگی برای اینکه بیشتر با ریسرچ آشنا بشم توی کشور کانادا و یا این رشته برام جدید پس میخوام از فوق شروع کنم، بهشون میگی که میخوای برای فوق بیای.

اگه رزومت جالب توجه باشه و داستان خوبی داشته باشی بهت میدن پذیرش. قرار نیست رزومه محشری داشته باشی همین رزومه عادی ولی داستان قشنگ.

یادت نره این چیزا رو بزرگ نکن برای خودت.

تو پذیرش فوق میگیری اگه بخوای. منم فوق داشتم ولی فوق مجدد پذیرش گرفتم.

اگه بگی وای نمیشه بدبخت میشم واقعا نمیشه!!!

یادت نره.

الان اینا کانسرنهای تو نباید باشن تو الان باید زبانتو قوی کنی و مدرک زبانو بگیری و بچسبی به معدل بالا.

چه رشته ای میخونی؟

مهندسی؟

سال چندی دقیقا سال دو رو شروع کردی؟

درباره اون شب،

با پسره بیرون نرفتم و باهاش هم نخوابیدم.

حس کردم اولا این اون مردی نیست که من میخوام.

در ثانی من خودم قوی هستم و کافی هستم برای خودم و قرار نیست کسی رو که خیلی خیلی دوست ندارم بخوام تحمل کنم فقط. اگه قرار بود من دوسش داشته باشم خیلی یا عاشقش بشم همون یه سال و یه ماه اول اتفاق میفتاد نه یه شبه.

در نتیجه بهش گفتم شرمنده م نمیتونم. همین به دوستی معمولیمون ادامه بدیم.

از طرفی یه سری رفتارهای خاورمیانه ای داره که پسرای ایرانی هم دارنش. خیلی کم ها. دو تا شاید.

ولی خب من فعلا بهش اونقدررررر علاقه ندارم.

پس تا الان من فقط با دو نفر خوابیدم.

با محمد (چندین ساللل)

با دراز (دو بار) دراز یه ذره کسخله. ولی کسخلیش هیچوقت باعث نشد که حس کنم عجب اشتباهی کردم. کسخلا (پسرا) توی سکس خوبن. چون عقل ندارن کل داشته شون همون سکسه. در نتیجه حالللللل دادددددد! ولی چون کسخله، و وقتی با کسی بیشتر از دو بار میخوابی دیگه کم کم شروع میکنی به دقت کردن به رفتارهاش، دیگه یه مقداری از چشمت میفته و میگی بسه امتحانش کردم! دراز یه ذره کسخله و عصبی هم هست.

همین. 

قوی شدم.

قوی شدنم کافی هست.

نیاز به آدم اضافی ندارم.

و توی کانادا هنوز قلبم برای مردی به معنای واقعی کلمه نتپیده.

باید زمانش برسه.

نباید عجله کنم.