این رشته، من

ساخت وبلاگ

امروز تو گروپ میتینگ بودیم.

استاد داشت میگفت اکی نظرتون درباره میان ترم چی هست.

هرکی یه زری میزد

آخه کاناداییا جرات ابراز نظر ندارن.

همشون معدلاشون درب و داغونه ولی هیچوقت جرات نمیکنن بگن استاد مثلا سوالا سخت بود یا بچه ها این قانون آزمایشگاه درست نیست

من با هم خونه ایام که دانشجوی لیسانسن حرف زدم

گفتن همینطوره.

گفتن از بچگی به ما گفتن موافق همه چیز باش و سرتو بنداز پایین چون تو این کشور هیچ نگرانی ای نخواهی داشت که اعتراض کنی.

پس ول کن همه چی رو.

خلاصه

به استاد گفتم

استاد

میان ترم ما زمانش کم بود

من میتونستم نمره کامل بشم به شرطی که وقت بیشتر میداشتم.

استاد گفت

چشم مریم دفعه دیگه خیلی بیشتر وقت میدم (چون 10 تا سوال بود، هر کدوم 5 تا زیر سوال داشت، میشه 50% کلش 50 دقیقه، آخه انصاف نیست)

همون موقع یه پسر چینی برگشت گفت من تو بیست دقیقه تمومش کردم (خالی بست، بیست دقیقه نبود، طول کشید، آخر پنجاه دقیقه که استاد گفت بیارین، آورد برگه شو)

استاد حتی نگاهش هم نکرد.

دوباره بهم نگاه کرد گفت این سری بییشتر وقت میدم :))

اون یکی چینی برگشت گفت به همین خیال باش مریم! بیشتر بهت میده، سه ثانیه بیشتر میده.

دیگه استاد خواست بلند شه اینا رو بزنه.

گفت دیگه ولش.

بارها شده حرف رو هوا زدن

بعد که یکی ناراحت شده گفتن منظوری نداشتم و نمیدونم نیمه هوشیاریم و خوابمون میاد و جدی نگیر.

من ولی اهمیت نمیدم. بعد مدتی خفه میشن.

اینجا هرکی بخواد با تو رو هم بریزه، باهاش اگه نریزی، دشمنت میشه.


من از اول آرزوهای بلندی توی علوم پایه نداشتم.

از دبیرستانمم آرزوم نبود که آدم مهمی توی علوم پایه بشم.


میخواستم یه لیسانس علوم پایه بخونم بعدشم علوم انسانی

یا همزمان


ولی خب ایران ایده ال هامو نداشت

بعدها فهمیدم که کانادا اینجوریه که تو لیسانس علوم پایه میگیری و بعدش حقوق میخونی یا بیزینس (یا پزشکی) و هر کوفتی.


خلاصه من آرزوی بلندی توی ساینس ندارم.

میخوام مدرکمو بگیرم و برم پی کارم.

آرزوهام بعد ازون شروع میشه.


پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 235 تاريخ : شنبه 21 بهمن 1396 ساعت: 4:39