پدر صاب بچه رو دراوردن

ساخت وبلاگ

سلام سارا

من به همین فکر کردم

نه امکان نداره این ادم جدیده (دراز) وبلاگو بخونه چون یه جور دیگه اشنا شده

تنها ادمی که میتونه منو با این اشنا کرده باشه ایمیلمو داشته.


منم به همون فکر کردم


اگر این پسر بیمار روانی (هویج) دخالتی تو این کار داشته باشه من به فنا میدمش.

نه تنها با ابرو و احترامش اینجا به شدت بازی خواهم کرد

بلکه مشخصاتشو میدم دست پسر داییم ک پدرشو دربیاره

تا کل دودمانشو به فاک ندم ول نمیکنم.

واقعا اینکارو میکنم

چون من هیچی مخفی ندارم

و بدم میاد کسی با من بازی کنه

و اینکارو خواهم کرد

یعنی یه کاری میکنم داداشش باباش مامانش از ترسشون شب خوابشون نبره

مریم دو تا رو داره

یه روی بسیارررررررررررر بخشنده و مهربون که از همه چیز میگذره

نمونه ش همین هم خونه ایم که کاناداییه، خونه ش فقط 40 دقیقه با شهر ما فاصله داره ولی نرفت تعطیلاتو و کلا هم دوست پسرش اینجا بود و خیلی هم بد میخنده طوری که من دیروز صبح از خواب پریدم به خاطر صداش، چون اینا شب تا صبح بیدار بودن.

ولی میگم ولش... چرا سخت بگیرم بذار خوش بگذرونن

ولی اون یکی هم خونه ایم قاطی میکنه. البته حق داره.

حقیقتش من همون روزی که این تماس گرفت حس کردم ممکنه کار این پسره باشه. ولی تو تا وقتی یقین نداری نمیتونی حرفی به زبون بیاری. چون این پسره دقیقااااااااا پکیجی هست از هر آنچه که من اینجا نوشتم که خیلی چندش اوره. ولی بازیگر خوبیه و پسر خوبیه. و تایمینگش یه ذره عجیبه چون دقیقا 31 دسامبر دیدمش همون روزی که هویج آخرین قولش رو هم میزد زیرش.

خیلییییییییییی این پسره که اشنا شدم باهاش حساب شده کار میکنه.

اگر خودش باشه

و اگر واقعا خودش باشه (که احتمالش خیلی کم هست)

من اینقدرررررررررر باهاش میمونم که خودش ولم کنه و این آدم ارزش وقت گذاشتن داره.

ولی اگر آدم دیگه ای معرفیش کرده باشه

و چون ازش پرسیدم که کسی معرفیت کرده؟ گفت نه!

و دروغ گفت پس دارن بازی میکنن

بچه ها من صد در صد حقشو میذارم کف دستش

حق جفتشونو.

یعنی امکان نداره من ازین قضیه بگذرم.

من ناراحتی قلبی هم دارم. این همون مریضی شتی هست که چند وقت قبل نوشتم که میخوره منو.

اگر اینا با نقشه قبلی منو احساساتی کرده باشن من صد در صد جفتشونو به فنا میدم.


یادتون هست همش غر میدزم که هویج اینجا رو میخونه و خودش میگفت نهههههه!

با فیلتر شکن هم میومد

آخرش یه کاری کردم که خودش اومد اعتراف کرد که میخونه وبلاگمو؟همین 

به اضافه اون دو تا دختره :) که ممکنه بین این و اونا رابطه ای باشه.


ولی فعلا دارم اطلاعات جمع میکنم.

هفت هشت ماه قبل؟ و بعد ازون تا مدتی ننوشتم؟

حدسهای من ابدا دروغ نمیگن.

این پسره ممکنه تهرانی نباشه. چون من ندیدم که یه تهرانی جلوی چشمش بهش بگی پررو و بی خاصیت و آیا تهرانیا همه مثل تو پرروئن؟ و هیچی نگه یا ساکت بمونه. ممکنه شهرستانی باشه و اصلا براش مهم نباشه که چقدر من پشت تهرانیا چرت و پرت میگم

ممکنه بهش گفته باشه برو بزنش زمین دختر مفتی افتاده اونجا.

من اینجا چرت و پرتامو مینویسم

دیگه این به شعور و معرفت مخاطب بستگی داره که چقدر ازم سوء استفاده میکنه

ممکنه تهش بخوان یه درس بهم بدن که یه شهرستانیم میتونه بد باشه. و من نباید اینا رو مینوشتم اینجا بلا بلا بلا

بحث من این چیزا نیست.

بحث اینه که بیکارن پسرای ایرانی

هیچ کس دوسشون نداره

سالها ول چرخیدن و دیدن کسی دوسشون نداره حالا دوتایی نشستن نقشه کشیدن.

منظورم اینه کار هرکسی میتونه باشه

ولی اگر بفهمم کی پشت این قضیه هست

بچه ها زندگی ایران و اینجاشو به فاک میدم.

و پسره رو هم ادب میکنم.

فقط دارم ریز ریز اطلاعات جمع میکنم و اطلاعاتی که جمع میکنمو اینجا که نمینویسم.

و هویج، تو

که یواشکی میخونی اینجا رو 

اگر بفهمم تو پشت این ماجرا هستی

پسره که اتوماتیک به فاک میره

ولی تو رو من واقعا اذیت خواهم کرد

و بهت درسی خواهم داد که فراموش نکنی.

و بهت یاد خواهم داد که به آدمها به چشم موش آزمایشگاهی نگاه نکنی

به فاکت میدم. هر دلیلی که داری پشت این قضیه برام مهم نیست. حتی اگه بگی پسره دنبال دختر بود منم ناشناس معرفی کردمت و... چون میدونم ازین بهونه های خنده دار که در حد هوشت هست داری، مثل دروغی که سر هم کردی و همین 

چند روز قبل تحویلم دادی و اسم خودتو خراب کردی! ولی دروغ به اون بدی رو گفتی!! حالا بماند که خیلی چیزا پشت پرده هست و شما خبر ندارین و منم نمیتونم اینجا بنویسم.

حالا صبر کنیم یکمی

این قراره اخر هفته منو ببره اونجا یا خودش بیاد اینجا

اگر منصرف شه یا از همین امروز قطع کنه رابطه شو یعنی این حرفای ما بخشیش درسته :))) حالا ببینیم چی میشه.

دیگه از اسناد سری سیا و انگلیس مخفی تر نمیتونه بشه.

همه چی در نهایت لو میره. همه چیز آشکار میشه.

ولی بچه ها

اگراین ها همه نقشه باشه

ما یه درس بزرگ میگیریم

اینجا یه وب سایت هست که اسمشو یادم رفته

و همه میرن هرچیییییییییی درباره سیاست و زندگی و... دارن توش مینویسن

ولی هیچ کس اذیتشون نمیکنه

اگر اینا درست باشن، این فرضیات ما، نشون میده ایرانیا واقعا خیلیاشون آدمای لجنی هستن و اون رژیم و اون حکومت حق ماست.

من این پسره که از قبل دوسش داشتم، این خاورمیانه ایه

این آدم رو من واقعا ازش خوشم میومد

اخلاقاش یه سری مثل پسرای ایرانی تند بود

ولی باهاش بحث کردم و بعد ازون دیگه واقعا عوض شد

قرار بود بعد از برگشتن از کشورش (رفته مسافرت چون 2 سال بود که نرفته بود) با هم رابطه مونو شروع کنیم

و این پسره یه جورایی سنگ انداخت 

اگر با بی مسئولیتی و بی خیالی رد بشه بره به خاطر خوندن این حرفا و اگه همه چی نقشه بوده باشه

من جفت اینا رو به فنا میدم

من قول میدم بهتون

یعنی امکان نداره بذارم اینا کار کنن اینجا، تمام حیثیتشون رو میبرم. تمامشو.

امکان نداره من حتی توی کامیونیتی ایرانی بذارم برای اینا ابرو بمونه.

ولی باید صبر کنم.

این مسائل خیلی بزرگ و پیچیده و حساس هستن و نمیشه با حدس و گمان رفت جلو و زندگی بقیه رو به فنا داد.

ولی اگر مطمئن بشم حق بامنه، با جون اینا کاری ندارم، ولی حداقل چهره بی مسئولیت و واقعیشون رو به تمام همکاراشون و به هرکسی که اینا رو میشناسه و ممکنه در اینده بشناسه نشون میدم.

سارای عزیزم ممنونم به خاطر در میون گذاشتن این قضیه با من

بچه ها من شماها رو خیلی دوست دارم

ممکنه یه سریتون اکنتهای فیک باشین و پشتش ادمای دیگه ای به جز این باشن

ولی من میدونم که چند تاتون واقعی هستین و همونا هستن که خیلی به من عشق میدن. دوستون دارم.


بچه ها من کار دارم باید امروز فرست یر ریپورت بنویسم و ازمایش ران کنم.

ممکنه چند روزی نتونم پست بذارم

ولی اگه خبری بشه یا بفهمم کار کی بوده همتونو خبر میکنم


+غزل: در جواب سوالت

نترس!

مهم نیست! نترس. وقتی بترسی، یعنی مردی! از دنیا رفتی یعنی. نترس!


آدما متفاوتن و عکس العمل هاشون متفاوته. هویج ممکنه پیش دل خودش فکرهای مختلفی بکنه. در نتیجه آدمها عکس العمل های متفاوتی دارن.


و اینکه

من تو مرامم اسیب بدنی یا جانی رسوندن به کسی وجود نداره.

من طرفو جوری اذیت میکنم که اذیتم کرده. از نظر اجتماعی و احساسی و روانی و شان و منزلت به همه چیشون اسیب میزنم و یه کاری میکنم دیگه هیچ جا نتونن برن. 

حالا باید صبر کنیم.


خیلی احتمال میدم این پسره شهرستانی باشه.


کلا سکیوریتی چکش ردم قبل از دیدنش

همه چیشو زیر و رو کردم.

واقعا فکر کردم شاید یکی عکس یه آدم محترم رو گذاشته پروفایلش و اومده پیام داده بهم ولی دیدم بیچاره خودشه. دروغ مروغ نداره.


ادمها متفاوتن.


آدمها متفاوت فکر میکنن


و ما نمیتونیم بگیم چون کسی مثل من فکر نمیکنه پس آدم بدی هست


ولی اگه آدمها از اطلاعاتی که اینجا مینویسم استفاده کنن

و بعدم تظاهر کنن که نمیکنن

و بخوان وقت و انرژِی من رو بگیرن، و بخوان منو بازی بدن، بازی میدمشون.

اون فیلم زن ها فرشته اند که نیکی کریمی و مهتاب کرامتی توشون هستن رو یادتون هست؟


ما زن ها همچین قابلیتی داریم.

اگر کسی منو بازی بده

من هفت تتا جدش رو بازی میدم و بعدش هم آبرو  حیثیتشون رو میبرم.


دقت کنین

من سرمو پایین انداخته بودم و داشتم زندگیمو میکردم که هویج پیداش شد تو زندگی من و شروع کرد به عوض کردنش و به قول دادن بدون اینکه ازش چیزی بخوام

بعد که همه توجهمو جلب کرد شروع کرد به اذیت کردنم و زدن زیر همه قولهاش

تا اینجا

من هیچ کاری بهش نداشتم

یه بار بهم گفت تو آدم فضولی هستی چون رفتی لینکداین و فیسبوکمو چک کردی! 

خب پس چرا مردم اکانت میسازن؟

چرا تو پس ریزترین اطلاعات شخصی منو میپرسیدی؟


خودش ریز و درشت تمام اطلاعاتمو گرفته بود


همه جای فیسبوک و لینکداین رو زیر و رو کرده بود عوضی


دیگه خودتون در جریان هستین که یواشکی میاد اینجا رو میخونه و متناسب با اون با من رفتار میکنه.


یه حالت هست ما یاور مشیرفر و سعید عزیز و کلنگ و صبا و نل و بقیه رو داریم که میان میخونن میرن. و همینطور فرانک!


یه حالت هست که من یه عوضی بیمار دارم که میاد هر روز اینجا رو سی بار چک میکنه و پسری رو با پررویی مجض میفرسته سراغ من که باهام بخوابه.

من واقعا گذشت نخواهم کرد.


بلاخره روشن میشه همه چی بچه ها.

خبرتون میکنم.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 12:29