دروغگو

ساخت وبلاگ

از کی تا حالا من باید به قولهایی که بهت دادم عمل کنم

ولی تو میتونی زیر همه قولهات بزنی؟

 

تو چرا اینجا رو میخونیو متناسب با اون بهم ایمیل میزنی؟

 

ترسوی بدبخت

 

تو جرات نداری خودتو نشون بدی

 

زیر همه قولهات زدی

 

اینقدر منو بدبین کردی به جنس مذکر که هرکس که برای دل خودشم میاد حس میکنم کاسه ای زیر نیم کاسه داره

 

بعد بهم میگی پای قولهات واسا و با هیچ کس نخواب؟

 

تو چرا دست از سر من برنمیداری؟

 

چرا دست از سر من نمیداری

 

چرا قلب منو به درد میندازی؟

 

چرا نمیفهمی من قلبم درد داره عوضی؟

 

چی میخوای از جون من؟

 

 

دیگه بهم هیچ پیامی نده

 

تو برای من وجود نداری

 

دروغگوی عوضی

دروغگو

 

به درک

هر قدر میخوای بخون

 

ترسو

 

پشت پرده قایم شده کل کارش خوندن این وبلاگ شده و متناسب با اون فرستادن فرامین به من

پای قولهات بمون و با هیچ کس وارد رابطه نشو

 

با همه وارد رابطه میشم به لج تو.

با همه

به تو ربطی نداره زندگی من.

 

به تو ربطی نداره.

 

تو روزای سختیم

تو روزای بدبختیم

تو روزایی که هیچ کس رو نداشتم

تنهایی اومدم بالا

تو مرده بودی

تو نبودی

تو داشتی عشق و حال خودتو میکردی

 

از کل دنیا همه داشته م این یه وبلاگه

 

اینو هم بهش رحم نمیکنه

میاد میخونه و بعدم بهم پیام میده که ال کن و بل نکن

ولم کن.

 

نذار ازت متنفر بشم.

 

من قلبم واقعا درد داره. و اینجا میدونی که هزینه ها پرداختشون چقدر دشوار هست.

لطفا به من هیچ پیامی دیگه نده.

 

از زندگی من لطف کن بیرون برو.

اولین قدمش این هست که این وبلاگ رو دیگه نخونی.

من توجهت رو نمیخوام.

تو روزایی که بهت نیاز داشتم نبودی، تو شبایی که برات گریه میکردم نبودی، تو لحظه هایی که میخواستم تصمیمای سخت بگیرم، و نیاز داشتم با کسی مشورت کنم، تو نبودی، از همه جا بلاکم میکردی، تلفنمو جواب نمیدادی، و ته دلم میگفتم اگه جدی م بود یعنی میگفت چیکار کنم؟ همون کارو میکردم.

یه قول خودت

که گفتی با کمک تو نمایی میتونستم رشد کنم

اما خودتو دریغ کردی که بخورم زمین

حال میکردی میدیدی که میخورم زمین

وقتی خودمو با بدبختی، بی پولی، مریضی، هزارررررررررررر تا مصیبت که هیچوقت اینجا به هیچ کدومش اشاره نکردم، تونستم بکشم بالا اینقدر که استادم بهم افتخار کنه و اینجا این جایگاهو پیدا کنم

بتونم دانشجو تربیت کنم

بتونم کانکشن بزنم

بتونم کار پاره وقت پیدا کنم ضمن دانشجوییم

اینقدر که دوستای خوب پیدا کنم

میخوام بهت یه چیزی بگم:

 هر روز یکی پیدا میشه که بهم بگه مریم اگه میبینی این آدما با تو خوبن به خاطر خوب بودن خودت هست

من تا همین چند وقت قبل، هر وقت که بهم میگفتن اینو

از خودم میپرسیدم اگه من خوبم پس چرا جدی هیچوقت نمیذاره دور و برش بپلکم؟

چرا همه منو خوب میبینن و فقط اون خوب نمیبینه منو؟

الان بهم پیام میدی میگی تو موفق میشی؟

تو نبودی دو سه روز قبل تو 4 تا ایمیل بهم گفتی من هیچی نمیشم؟ بهم هزارررررررررررر تا حرف گفتی، هزار تا. من فقط یه پیام داده بودم تولدتو تبریک بگم. چون برام مهم بودی.

الان بهم پیام میدی میگی تو فوق العاده موفق میشی؟ یعنی سر 4 روز حرف تو عوض شد؟ یعنی از بی لیاقت ترین آدم تبدیل شدم به آدمی که قراره فوق العاده موفق بشه؟

 

من ازت یه چیزو خواستم

یه چیز!

خواستم ببینمت تو 2017.

 فاصله خونه تو تا خونه من میدونی چند دقیقه هست؟!

میفهمی چقدر فاصله کم هست؟

تو نه گذاشتی ببینمت نه منو دیدی نه حتی هدیه مو قبول کردی،

سلانه سلانه پاشدی رفتی ساعت 9 صبح بسته ای که برات فرستاده بودمو تحویل اداره پست دادی


زیر همه قولهات زدی، زیر همه، تک به تک، منو از همه جا بلاک کردی، از همه جا

 

تلفنمو جواب ندادی

ایمیلامو همه رو با تندخویی و فحش جواب دادی

 

زمین خوردنامو میخواستی ببینی

هر از گاهی یه ایمیل میزدی که مریم تو هیچی نمیشی آخرش

 

بعد یهو

 

all of a sudden یه پیام میدی که با هیچ کس وارد رابطه نشو؟؟

 

مرسی واقعا به خاطر این نصیحت ارزشمندت.

 

یه دوره ای هرچی میگفتی میگفتم چشم.

دوست داشتم.

یادت هست؟

چقدر دوست داشتم؟

چقدر حرفاتو خوب گوش میکردم؟

 

همه رو خراب کردی

 

همه رو

 

حداقل از زندگی من بیرون برو.

من ازت دیگه هیچی نمیخوام

از زندگی من بیرون برو و اجازه بده با آدمای بهتر آشنا بشم.

نذار حسم، دیدم، همه چیم به جنس مذکر بد بشه.

ولم کن.

ممنونم ازت.

نمیبخشمت.

هیچوقت نمیبخشمت.

میتونی بگی به جهنم همونطور که همیشه میگی.

ولی هیچوقت نمیبخشمت چون منو بازی دادی و الان که میبینی دیگه هیچ امیدی بهت ندارم و دارم خودم زندگیمو میسازم و روابطمو فقط میخوای همه چی رو به گند بکشی.

نمیبخشمت.

مطمئن باش اینقدر زنده میمونی که تاوان تمام کارایی که کردی رو پس بدی.

نمیبخشمت.

کاریت ندارم

هیچ آسیبی بهت نمیزنم.

هیچ کاری بهت ندارم.

ولی نمیبخشمت.



عوضی

تو همونی نبودی میگفتی تبریک تولد من عین اون سوپری سر کوچتون توی تهرانه؟ و بی ارزشه برات؟

تو نبودی که میگفتی تبریک تولد من عین اون هفتاد نفری هست که توی فیسبوکتن و برات مهم نیست من چی نوشتم؟

امروز میگی برات باارزش بوده؟


باهات تو زندگی بازی کردن؟ کسی بازیت داده که مردمو بازی میدی؟


تو بیمار هستی


تو یه بیمار روانی هستی و اگر من بفهمم این پسر حتی فقط دوست فیسبوکی تو هست، مطمئن باش نمیگذرم ازت.

مطمئن باش تلافی میکنم.

اینو بهت قول میدم.


نمیذارم توی کل کانادا باری تو شرف بمونه.


کثافت.


ترسو

حیف

حیف ازون لحظه هایی که اونقدر دوست داشتم.

حیف.

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 230 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 12:29