آخرین مطالب
امکانات وب
امشب یه فیلمی دیدم
به اسم Kubo and the Two Strings
در واقع یه انیمیشن هست. مال سال 2016 که نامزد اسکار 2017 هم شده.
درباره یه پسریه که پدرشو تو بچگی از دست میده.
و یه نیروی خارق العاده داره و داره با مادرش که اونم نیروی خارق العاده داره زندگی میکنه.
اینا دشمنانی دارن که میخوان چشم دیگه ی بچه رو بدزدن و در واقع از بین ببرنش.
انیمیشن خیلی قشنگ ساخته شده. شک ندارم که خیلی لذت خواهید برد.
یه میمونی این وسط وظیفش محافظت ازین پسره هست.
اسمشم میمونه!
:)
عاشق این میمونه ام!
خیلی باهوشو منطقیو عاقل هست.
متاسفانه گیر یه احمق میفته :D
باید ببینین انیمیشنو!
متاسفانه جدی با خوندن این وبلاگ اجازه نمیده من قسمت عشقی-عاطفی زندگیمو اینجا بنویسم.
متاسفانه.
امیدوارم دست از خوندن اینجا برداری.
واقعا متوجه نمیشم.
وقتی بودن تو کمکی به زندگی من نمیکنه
وقتی کلا درگیر قوانین خودتی
وقتی یکی از کارهای روزمره ت شکستن و له کردن شخصیت منه
واقعا چرا باید این وبلاگو بخونی.
الانم که دیگه ازت نمینویسم.
چرا نمیذاری مثل ادم زندگی کنم.
همین!
خلاصه وقت کردین این انیمیشینو ببینین حتما.
پی نوشت: بچه ها امروز حس کردم واقعا تو کانادا هستم! حس کردم دارم جذب جامعه میشم یا شدم. حس کردم دارم ریلکس تر میشم. دارم از استرس های وحشتناکی که تو ایران داشتم همش کم میکنم. دارم خوبتر میشم. نرمال تر میشم. دارم وقت میذارم رو ایندم، رو چیزای مفید. دارم قوی تر میشم. دارم تلاش میکنم. سه برابر قبل. این حس هامو دوست دارم! خیلی خوشحالم! دارم زندگی میکنم! دارم دوستهای نرمال و خوب پیدا میکنم. اولش که رسیدم اینجا هر ادم ظاهرا نرمالی رو دیدم باهاش دوست شدم (هیچ کدوم ایرانی نبودن) و از کامیونیتی ایرانیا سعی کردم دور باشم چون نمیخواستم از سر تنهایی برم سراغشون. یا سراغ کسی. نمیخواستم دلیل نزدیک شدنم به ادما پر کردن تنهاییم باشه. تو تنهاییام تو اتاقم نشستم. فکر کردم. کتاب خوندم. فیلم دیدم. درس خوندم. و الان اماده دارم میشم به طور جدی وارد اجتماع بشم. خدایا کمکم کن!
از جدی ممنونم. تو با اینکه خیلی رو اعصاب میری ولی نقش بسیار پررنگی توی زندگی من داشتی.
برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 200