درمان

ساخت وبلاگ

این دختر دایی من واقعا خوشگله ها

 

سان او عه بیسکیت واقعا عین شایلین وودلیه.

 

 

نامه ای که ترامپ برای اردوغان فرستاه بود رو همه مسخره میکنن.

 

نمیدونم شاید مردم میخندن میگن وای این چقدر بی سواده

 

یا شاید میگن وای به حال کشوری که رئیس جمهورش اینقدر کم سواده.

 

ولی من حسرت خوردم.

 

اولا که خیلی ساده نوشته.

خیلی ساده حرف میزنه.

در ثانی با همین ادبیات دنیا رو متحول کرده.

 

بقیه دنیا، یا توی کامیونیزم به سر میبرن یا توی سوشالیزم که ورژن دیگه کامیونیزم هست.

 

همه درگیر ادبیات و تشریفات بریتیشی هستن.

 

این ادم خیلی ساده حرف میزنه و خیلی ساده منظورهاشو منتقل میکنه.

 

در ثانی، درگیر کمال گرایی نیست. براش مهم نیتس هزاران بار یه نامه رو بخونه. و هی تصحیحش کنه که نه اینو اینجوری بگم بهتره.

 

داره حرفش رو میزنه. زندگی رو ساده میگیره. و در عوض وقتش رو میذاره روی کارها و چیزهایی که که براش باارزش ترن.

 

ما چی؟

 

ما درگیر کمال گرایی هستیم.

 

باید همه چیز بی نقص باشه.

 

باید هی کارمون بهتر باشه.

 

باید عالی باشیم. چون که توی چرخه انتخاب و رقابت حذف میشیم.

 

بله رقابت باید باشه ول ی نه که ما خودکشی کنیم.

 

ما اصلا یاد نگرفتیم زندگی کنیم.

 

هرچی سطح مالیمون پایین تر بوده شرایطمون سخت تر هم شده توی اون مملکت.

 

همیشه همه چیز باید کامل باشه، بی نقص باشه.

 

(من توی این تیکه ای که میگم هرگز مشارکتی نداشتم) هر جا که میریم باید کلی ارایش کنیم، باید خط چشمامون بی نقص باشه.

 

باید بدنمون پرفکت باشه.

 

حتی وقتی پسرامون دخترامون به بالای سی سال هم میرسن باز هم میبینی دارن زور میگن به این و اون که این کارو اینطوری انجام بده این حرفو گوش کن اینو بنویس اونو ننویس.

 

همه ش در حال قانون گذاری هستیم برای بقیه و دقت کنید کشور خودمون یکی از بی قانون ترین (و شاید بی قانون ترین) کشور دنیاست.

 

یاد نگرفتیم ساده زندگی کنیم

 

ساده فکر کنیم

 

منازونام که ساده حرف میزنن و ساده فکر میکنن و همیشه توی پرزنتیشنام بهم میگن که تو خیلی واضح و شفاف حرف میزنیو معلوم چی میخوای و میخوای به چی برسی.

 

ولی همین من توی کشورهای کمونیستیو سوشالیتی همیشه به این محکوم شدم که اصلا تشریفات رو رعایت نمیکنم و باید خیلی مراقب باشم.

 

بابابزرگ من منشا ایراد و اشکاله

 

با خودخواهیا و خودبرتربیناش و تشریفاتش زندگی تک تک بچه هاش رو به هم ریخت و یه مشت عقده ای تحویل جامعه داد (توی اون دوره ای که ملت در بهترین حالت یه معلم بودن بابابزرگ من خبرنگار بود و مینوشت) ولی همیشه میگفت تشریفات باید رعایت شه.

 

چه تشریفاتی؟

 

تو خودت کی هستی؟

پر از ایرادی

پر از دیکتاتوری هستی

پر از اینکارو بکن اون کارو نکن هستی

 

پر از باید و نبایدی

 

باید و نبایدی که خودت هم رعایتش نمیکنی.

 

استاد من توی پرزنتیشن های من و بقیه، علامه دهر بود.

 

یه گیرهایی میداد که ما زار زار بعدش گریه میکردیم.

 

یه وقتایی خودش پیش ما تمرین میکرد.

 

من همیشه سعی میکردم گیر ندم.

 

یه بار، بهش گفتم ناراحت نمیشی اگه واقعنی ایراد بگیرم؟ گفت نه اصلا هدف تمرین همینه.

 

اینقدر بهش کامنت دادم و ایراد گرفتم که میخواست همونجا گریه کنه.

 

گیر دادن به اینو اون راحته مهم اینه که تو بتونی اون رو اول خودت اجرا کنی.

 

مشکلی که ما داریم اینه که از اول از ما توقعاتی داشتن که خودشون یک درصدش رو رعایت نمیکردن.

 

هم خونه ای مسن من از همه جا طرد شده بود. هیچ کس از دور و بریاو اقوامش باهاش حرف نمیزد. ترکش کرده بودن.

 

ولی همه ش به دور و بریاش میگفت که حرف بقیه رو گوش کنین و به همه احترام بذارین حتی اگه خیلی نفرت انگیزه باز باید بشینید باهاش حرف بزنید و سجده کنین بهش.

 

من خیلی دیدم.

 

ادمایی که خیلی ایده الگرا بودن و به طرز وحشتناکی شکست خوردن.

 

یکیش همین پسره بود که من مدتی دوسش داشتم؟ و همیشه ادای سه زن دارها رو درمیارد؟ الان 40 سالشه و مجرده هنوز. یعنی مطمئنم با هیچ احدی تیو کل عمرش نخوابیده. ولی همین ادم وقتی به بقیه میرسید هی امر و نهی میکرد.

 

مشکل ما اینه.

 

پدر و مادرای ما، کارهایی که خودشون نکردن (یکیش همین دکتر و مهندس شدن) و چیزهایی که خودشون نبودن و کارهایی که از پسش برنمیان رو ما رو مجبور میکردن که انجام بدیم.

 

قوانینی که برای خودشون سخت بود رو ما رو مجبور میکردن انجام بدیم.

 

نه فقط پدر و مادرای ما بلکه همه جامعه و سیستم ما.

ما هم زاده همون سیستمیم و خیلی سال طول میکشه که دور بشیم.

 

از بچگی سخت گیر شدیم و فکر کردیم که اره دیگه درستش همینه باید همیشه قوانین و مقرراتی باشه.

 

نه اینطور نیست.

 

بلکه یک حد معقولی از ادب و احترام خیلی ضروریه.

 

ولی نه اینکه خودت رو زجر بدی.

 

خودت رو عذاب بدی

تا اخر عمرت درگیر باید و نباید بشی.

 

به نظر من اون جامعه ای هم که اونو از تو میخواد فاسده.

 

اینجا سرشون به کونشون پنالتی میزنه ولی وقتی به ما میرسن میگن باید علامه دهر باشید.

 

یادمه رزومه رو هزرا بار تیلور میکردیم که وای باید پرفکت باشه.

 

چرا اخه؟

 

اینا خودشون رزومه رو یه بارم نمیخونن.

 

ما اذیت شدیم.

 

ما آسیب دیدیم.

 

باید درمان بشیم

 

و نبیاد مشابه خودمون رو به دنیا بیاریم.

تا وقتی که نرمال بشیم و بعد حتما بچه هم میاریم.

 

 

پاییز...
ما را در سایت پاییز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5outsideofheavena بازدید : 197 تاريخ : شنبه 24 اسفند 1398 ساعت: 16:33