پاییز

سلام بچه ها من حس میکنم یه گروه دوست دارم که مسائل واقعی و جدی زندگیمو باهاشون دیسکاس میکنم! جالبه! بچه ها همونطور که پیش بینی کرده بودین پسره دیشب نوشت الان از خستگی میمیرم فردا زنگ میزنم، بلا بلا بلا هم دوستت میشم و هم رفیقت و... رابطه خوبی خواهیم داشت و.. ولی من سر حرف خودم هستم. نمیخوام رابطه رو ادامه بدم. ای کلنگ: تو به جز خالی کردن تو دل من واقعا جمله دیگه ای نداری؟ جمله های تو منو به عذاب وجدان میندازه. بچه ها دوستون دارم. فعلا با مجردی حال میکنم :)))) , ...ادامه مطلب

اون محمد خر مشکوک بود  هویییییییییییی خرررررررررررررررر نخون وبلاگمو :))) نخونننننننننننننننننن جون مادرت! نخونننننننننننن اون لبخند مزخرفتو میکنم توی اندام های تناسلیتا نخونننننننننننن ببند اون دهنتو احمق! :))) اکی به حد کفایت فحشش دادم. کافیه., ...ادامه مطلب

بچه ها چه تونه؟! من باید هر هفته 3 بار بیام اینجا عین این پیرزنا غر بزنم سر این قضیه که چرا شماها بی خبر میرین؟ هم نل هم لی صبا و النار فعلا نرمال میزنن! شما دو نفر هر روز دیلیت میکنین وبلاگو ای بابا! خودتو دیگه شل و پل نکن نل!!!!, ...ادامه مطلب

سلام بچه ها من حالم خوبه شما چطورین؟ من خوبم. سرم شلوغه سال نو داره میرسه :) خبرهای خوب برای خودم رسیده :) خیلی خوشحالم :) خیلی خیلی :)) حقیقتش خیلی خوشحالم که شماها رو دارم جالبه حرفایی که توی وبلاگم مینویسم رو به هیچ کس نمیگم :) حسش خوبه. حنی کوچیکترین چیزا رو تا الان به کسی نگفتم. حتی همون تی ایی و اینکه بچه ها دوسم دارن رو فقط اینجا share میکنم چون اینجا بخشی از من هست. و همینطور شماها خواننده های خوبی هستین. دوستون دارم نلی (نل و لی) صبا کلنگ!  و مابقی رفقا پی نوشت 1: نل باز هم وبلاگشو دیلیت کرده :))))))) پی نوشت 2: همین الان که من دکمه ذخیره و ارسال پست رو کلیک کردم روش، یه پیام از لی رسید که نوشته وی از نوشتن دل کند و رفته پریده بغل یه پسری، میخوام بگم لی دل به دل راه داره!!! من دقیقا همون لحظه که تو داشتی مینوشتی، داشتم مینوشتم!!, ...ادامه مطلب

بعضی وقتا خب چون ما فقططططط و فقط با اسما اعتماد میکنیم مثلا شماها میدونین من کیم من میدونم نل دقیقا خودشه که پیام میذاره ولی مثلا الان اگه لحن غزل رو نمیشناختم نمیفهمیدم که غزل خودشه که کامنت یا نه؟! شایدم کاراکتر غزل کلا یه پسر هست که با اسم غزل , ...ادامه مطلب

وقتی به مشکلاتم فکر میکنم، به طرز مزخرف و اتوماتیک و اعصاب خرد کنی فکر خودکشی کردن دوباره تو مخم استارت میخوره... این حسو دوست ندارم. خیلی میترسم. میترسم که نتونم وضعیت رو عوض کنم و تو یه لحظه ناخوداگاه ضمیرم بهم فرمان بده برو خودتو بکش! و من حرفشو گوش کنم. نمیخوام حتی بهش فکر کنم ولی وقتی این فکر تو وجودم قوت میگیره بد قوت میگیره. بد! ازون روز میترسم که همه اراده ام، هم پشتکارم، همه توانم، همه خوشبینیهام، مقابل زندگی کم بیارن. حتی بهش فکر هم نمیکنم، ولی متاسفانه به همون اندازه که نیمه خوشبین و امیدوار من خیلی قوی هست و به هرچی که فکر میکنه میرسه، اون بعد ,آرزو,آرزوهای بزرگ,آرزو افشار,آرزو نیکبین,آرزو چت,آرزوی عروسک پارچه ای,آرزو غفاری,آرزو امانی,آرزو معتمدی,آرزوی سلامتی ...ادامه مطلب

خب من دوباره برگشتم!!! امیدوارم که تعطیلات به همه خوش گذشته باشه :)))))))))))))))))))))))))))))))))) سبزه گره زدین؟؟؟ :)   اول از همه درباره کامنتای دوستان درباره پست قبلیم بگم: سجاد جان گفتن: هدف اول من از وبلاگ نویسی خالی کردن ذهنم بود ولی الان چند تا هدف دیگه از وبلاگ نویسی دارم: یکیش اینه که اعتقاد دارم نوشتن باعث تقویت ذهن میشه دومیش اینه که وبلاگ نویسی یه جور سرگرمی واسم سومیش اینه که من که دوست و رفیق زیادی ندارم که باهاشون در ارتباط باشم از این طریق با دوستان خوبی در ارتباط میشم   خیلی خوب بود سجاد   اما میثم جان! ایشون هیچ نظری ندارن در این مورد! آخه چرا!!! چرا وبل, ...ادامه مطلب