پاییز

متن مرتبط با «بلیط اتوبوس» در سایت پاییز نوشته شده است

برده داری در اتوبوس

  • امروز صبح وقتی داشتم میومدم دانشگاه، یهو به کل فلسفه مهاجرت فکر کردم. و گفتم این همه ما جون کندیم و استرس وارد شد بهمون و انواع مریضی ها رو گرفتیم همه مون و پسرای 40 ساله مون هنوز بدبختا تنهان و اتفاقا خیلی هم باعرضه ن ولی با هزار سختی زندگیشون میگذره. دخترا و پسرای ما باکیفیت ترن ولی سر ما اینقدر بلا اومده که محبور شدیم بیایم اینجا. امروز گفتم مریم این همه زحمت کشیدی و جنگیدی برای چی؟ برای اینکه تهش بشی این؟ سر صبح توی یه اتوبوس بشینی و بری سر دانشگاهت؟ بشینی کنار دخترا و پسرایی که همه شون از تفریحاتی که با خانواده شون داشتن حرف میزنن؟ HOME که میگن من همه دلم میلرزه بچه ها یاد این میفتم که منم میتونستم الان توی خونه م باشم. اینجا جای خیلی خوبی هست. ولی دقت کنین ما کانادایی نیستیم و حالا حالا باید سگ دو بزنیم. خیلی لعنت فرستادم به اون کسی که کمکم کرد بیام اینجا آرزوهای آدم عوض میشن. آدما بها میدن برای کارایی که کردن و اینجوری نیست که سر سه ثانیه بگم ناراحتم؟ برگردم ایران خب! اینجوری نیست. بعضی  فیلمایی که میسازن اصلا دروغ نیستن گاهی واقعا زندگی آدمها رو به تصویر میکشن. امروز صبح حس کردم یه گوسفندم. یه حیوونم که از یه ماشین اومده بیرون و قدرت همه کاری رو ازش گرفتن و فقط کاری رو میکنه که ازش میخوان. و از خودم بدم اومد.  نمیگم ایران گل و بلبله ولی این حس ها رو داشتم. , ...ادامه مطلب

  • درباره اون خانم ایرانی که دیدم تو ایستگاه اتوبوس

  • دیروز رفتیم یه فیلم نامزد اسکار دیدیم تو سینما Beauty and the beast ما سه بعدی دیدیم چون سینمای شهر ما بعد از ساعت هفت دو بعدی این فیلم رو نداشت. دو بعدی یازده دلاره. سه بعدی 13 دلاره. قبلشم رفتیم خوراک یونانی خوردیم خیلی خوشمزه بود :) حال داد فیلمش خیلیییییییییی قشنگ بود واسه من که کلا یه بار تو تر, ...ادامه مطلب

  • اتوبوس مدرسه واقعی

  • اون کارتون سفرهای علمی بود؟ خانم فریزل بود؟ که قبلنا یه پست دربارش گذاشته بودم؟! اتوبوس مدرسه واقعی تو "سفرهای علمی" رو پیدا کردم!!! پریروز از جلوی خونمون داشت رد میشد!!! فقط اینو بچرخونین. من نتونستم تو سیستم بیان بچرخونم. ! الان دو روزه که این برفا همه آب شدن!! (بارون بارید) و هوا افتابی شده عین شمالللللل! حال میده!, ...ادامه مطلب

  • بلیط

  • دیروز از جدی خواهش کردم برام یه بلیط بخره. نخرید!  خیلی واضح جوابمو نداد! کلا دوست نداره درگیر هیچی من بشه! مهم نیست. این همه آدم هست، میدم یکیشون برام بخره! نباید خودمو کوچیک میکردمو بهش میگفتم. اشتباه کردم. باید از اول میرفتم سراغ بقیه. اشتباه کردم. میدونی، ته ذهنم، اولین کسی که بهش اطمینان میکنم همین پسره هست. برای همینه که واسه هر کار اینطوری اول از همه به اون رو میندازم. چون شماها حس منو بهش نمیدونین. من تو ذهنم خیلی خیلی خیلی بهش اطمینان دارم و خیلی قبولش دارم. به آدمهای خیلی خیلی معدودی من این همه اعتماد داشتم (کلا اون دوستم یه دوره ای اینقدر قابل اطمینان بود و بعدشم این)، واسه همینه که هر سری خودمو کوچیک میکنم. خیلی اشتباه کردم. وقتی جوابمو اصلا کلا نداد حس کردم احتمالا ربظش داده به فرهنگ اون کشوری که توش زندگی میکنه و گفته جوابشو نمیدم تا دیگه ازین درخواستا نکنه. به نظرم حس میکنه میخوام خودمو بهش بندازم! باور کنین :D خبر نداره من چطوری فکر میکنم. تقصیر خودمه همه اینا. همه تقصیر خودمه. هیچ کس مقصر این مدل فکر کردنا نیست. خودمم. حقم داره. به جز اون دوستم هیچ کس منو دوست نداره. چ,بلیط هواپیما,بلیط قطار,بلیط اتوبوس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها